امروز : جمعه, ۷ مهر , ۱۴۰۲ - 15 ربيع أول 1445
- برگزاری ” دومین ویژه برنامه مهر سینمای ایران ” در رشت
- ثبت سه جشنواره گیلان در فهرست رویدادهای گردشگری
- شمارش معکوس تا شروع یک جشن/ فرصتی ویژه برای شناسایی ظرفیتهای استانی در « جشن مهر سینمای ایران »
- کاروانسرای تی تی سیاهکل ثبت جهانی شد| پرونده ماسوله در حال بررسی
- ارسال ۱۵۰ اثر از ۲۲ استان کشور به دبیرخانه دوازدهمین جشنواره تئاتر خیابانی شهروند لاهیجان
- برگزاری هشتمین جام قهرمانان بازی های ویدیویی بازیهای موبایلی ایرانی FIFA23 در سراسر ایران
بیوگرافی احمد عاشورپور
بیوگرافی احمد عاشورپور
آرت گیل
تاریخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:
در ۱۸ بهمن ۱۲۹۶ در غازیان بندر انزلی به دنیا آمد.
شهرت ، کنیه و لقب:
پدر موسیقی محلی (فولکلور) گیلان
دوران زندگی:
احمد عاشورپور آهنگ ساز، ترانه پرداز و خوانندهای با صدای گرم و رسا بود. ترانههای او را نه تنها مردم گیلان که بسیاری از مردم در سایر نقاط ایران ورد زبان داشتند.
دانشگاه:
احمد عاشورپور تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش گذراند، وزن و قافیه و ریتم در شعر را در همین دوران و با مطالعه اشعار کلاسیک ایرانی، و از جمله دیوان شمس تبریزی، آموخته است. تحصیلات وی در زمینه مهندسی کشاورزی از دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران است.
نوجوانی:
وقتی در دوران سربازی در برابر سربازان به گونهٔ احمد سیلی زده شد و از پرسیده شد که تو برای چه کسی میخوانی؟ عاشورپور از روی برگرداند و رو به سربازان گفت: من برای شما میخوانم و خواند: آی لیلی، جان لیلی، می جان جانان لیلی، و به گفتهٔ شاهدان همهٔ سربازان با او، هم صدا شدند.
دوران نخست همکاری با رادیو:
احمد عاشورپور در سال ۱۳۲۲ نخستین بار با توصیه ابوالحسن صبا به رادیو رفت. در همین سال تحت تاثیر دانشجوهای دیگر و همنشینی با حسین ملکی (برادر خلیل ملکی) به عضویت رسمی حزب توده درآمد. در حدود سالهای ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ برای حدود چهار سال نزد یکی از خوانندههای اپرای وین تعلیم دید. پس از پیوستن به رادیو، روحالله خالقی عاشورپور را دعوت به همکاری با «انجمن ملی موسیقی ایران» کرد. سرانجام در سال ۱۳۲۵ با به وجود آمدن مخالفتهای سیاسی از رادیو رفت و به دوران نخست فعالیت در رادیو پایان بخشید.
بازگشت از فستیوال هنری جوانان بخارست:
در سال ۱۳۳۲ وقتی عاشورپور از فستیوال هنری جوانان در بخارست به ایران بازگشت در اواخر دوران دکتر مصدق، او را بازداشت کردند. او را به جرم توده ای به زندان انداخته و به تعبیدگاه خارک فرستاده شد. وقتی آزاد شد به هر جایی که برای کار کردن پا میگذاشت بی درنگ نامه ساواک هم در پی او میآمد با این مضمون که به مهندس احمد عاشورپور شغل حساس واگذار نکنید؛ ولی تواناییهای علمی و مدیریتی وی چنان بود که سرانجام راه را میگشود و دیگران را به تکریم در مقابل دانش خود وا میداشت.
دوران دوم همکاری با رادیو:
پیش از آغاز دورهی دوم، عاشورپور دو سال را به دلایل سیاسی و عضویت در حزب توده در زندان سپری کرد. دورهی دوم همکاری او با رادیو بین سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۳۸ بود. این دوره زیر سایهی پیشینهی سیاسی که برای عاشورپور ایجاد شده بود با موانع بیشتری نسبت به دوران نخست پیش رفت و این مسئله روی کارهای موسیقیاش بیتاثیر نبود. تا این که این بار به دلیل نارضایتی خودش از کیفیت فعالیتهای هنریاش در رادیو به این همکاری برای همیشه پایان داد.
ترک رادیو تا انقلاب ۱۳۵۷:
پس از ترک رادیو، احمد عاشورپور بیشتر به حرفهای که در آن تحصیل کرده بود، یعنی مهندسی کشاورزی، روی آورد و در ادارهجات مختلفی از جمله در استانهای فارس و خراسان، خدمت کرد. پیشینهی سیاسی عاشورپور در این دوران نیز او را رها نکرد و در بسیاری موارد در فعالیتهای خدماتیاش خلل وارد ساخت .
پس از انقلاب ۱۳۵۷:
عاشورپور تا چندین سال پس از انقلاب، رویهی کار در زمینهی کشاورزی را در دولت مهندس بازرگان نیز ادامه داد تا این که سابقهی تودهای بودنش بالاخره کار خود را کرد و در سال ۱۳۵۹ مجبور به بازنشستگی شد. با این که چند سال پس از انقلاب از حزب توده جدا شده بود، این پیشینه باعث شد تا در اوایل دههی ۱۳۶۰ از کشور خارج شود و حدود ۱۵ سال را در فرانسه زندگی کند. در این دوران البته او کنسرتهایی را در کشورهای مختلف، از جمله آلمان و انگلیس، برگزار کرد. اما بالاخره در اواسط دههی ۱۳۷۰ به ایران بازگشت.
آهنگهای اصیل گیلکی؛رمز موفقیت استاد:
در زمان همکاری او و معتمد وزیری (از اهالی کردستان) با رادیو،ایشان نخستین کسانی بودند که ترانههای محلی را به عرصهٔ رادیو کشاندند. در دورانی که ترانههای محلی بسیار حقیرتر از خواندن ترانههای معمول به نظر میآمد، او به خواندن ترانههای مردمی پرداخت، ترانههایی که رنگ و بوی زندگی مردم کوچه و بازار، مردم زحمت کش و تهی دستان را داشت.
خلاقیت در عرصه هنر:
در عرصه هنر، خلاق بود ، به خوبی میدانست که هنر وقتی زنده است که مانند هر پدیده زنده دیگر در کار دفع و جذب باشد و موزیسین خلاق کسی است که در کار خود عناصر مثبت را از فرهنگ موسیقیایی سایر ملتها جذب و بعضی عناصر منفی یعنی عناصر کهنه و بی اثر را دفع کند او میدانست اصالت معنای کهنگی و در جا زدن ندارد بلکه هنر وقتی اصالت دارد که ضمن در برداشتن ویژگیهای عمومی، دارای مهم ترین شاخص ماندگاری یعنی محصول زمانه اش باشد و از دل نیازهای زمانه برآمده باشد. او فرق موسیقی کهن و ارگانیک را با موسیقی اصیل روزآمد معنا کرد و بر همین اساس بود که او با موسیقی مردمی اروپا آشنایی یافت و نزد یک خانم اتریشی به آموزش موسیقی پرداخت. موسیقی عاشورپور نه تقلید مبتذل از موسیقی غرب بود و نه بیان ساده و بلا واسطهٔ ملودیهای تکراری مردم کوچه و بازار. موسیقی عاشورپور بازآفرینی خلاق و هنرمندانهٔ موسیقی فولکور و مردمی بود.
عنصر امید:
امید، عنصر شاخص محتوی ترانه های عاشورپور بود. مردمی که در پهنهٔ شالیزارها به جنگ زالوها میروند تا زندگی را پیدا کنند، این مردم نمیتوانند با یاس فلسفی، عرفان زدگی و گرایشهای ویژهٔ روشنفکری زندگی کنند، آنها موسیقی امید بخش و نشاط آور میخواهند، موسیقی که توفان دریا را بسراید و درغوغای جمعه بازار، گرمی خون سرخی را که در گونههای دختر عاشق جریان دارد به عرصهٔ کلام بکشاند. ترانههای عاشورپور آکنده از امید بود. قسمتی از یکی از ترانههای او: زیباتر از جهان امید ای دوست، جهانی نیست.
کتاب آفتاب خیزان، دریا توفان:
در اوایل دهه هشتاد کارهای او توسط بابک ریوخه جمعآوری و اجرا شد. “مهتاب بندرانزلی”، “ساز و نقاره جمعه بازار” از جمله ترانههای مشهور این خواننده بود. “آفتاب خیزان، دریا توفان” نام کتابى است که به زندگى و آثار احمد عاشورپور، ترانه سرا و خواننده مى پردازد.
این کتاب به کوشش حسین حقانى، بابک ربوخه و محمد رضایى راد تدوین شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. در “آفتاب خیزان، دریا توفان” مجموعه اى از ترانه هاى عاشورپور از نوارها و صفحه هاى قابل دسترس و ترانه هاى نایاب همراه با نت موسیقى آن آورده شده است.
نسل جوان موسیقی عاشور پور را نمیشناسند :
ممنوع الصدا بودن عاشورپور باعث شده است تا نسل جوان ایرانی شناخت چندانی از او و موسیقی اش نداشته باشند
تحصیلات و مدارک علمی:
مهندسی کشاورزی از دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران
آثار :
- آی لیلی (سر کوه بولند)
- آهو
- عزیز لاکوی
- بیشیم کوه* دارم ترا یاد بوخودا
- گیلکه جان
- گول بیاره
- کو سامان
- لیلا
- اوی لیلی
- باور نوکون
- چشمک بزن ستاره
- دریا توفانیه
- انتظار
- گول ابریشم
- همسایه لاکوی
- جانه کور
- مهتاب شبان
- نوکون ناز
- شیرین لاکو
- سورخه جول
- تام بزن
- عاشق رخسار نیکو
- انتظار
- گل بیاره
- کاکل قناری
- خانهٔ تو
- نازنین گوهرم
- نازه لیلا
- روی یار دگرم
- زهره جان
- ای خودا
- جان مریم
- کوراشیم
- کوری جان
- می دیل
- میکوچی لاکوی
- نوکون جفا تو کور می امره
- اهوی مار
- پاچه لیلی
- پائیز بامو باز
- یاره بردنه بامو
تاریخ فوت، محل فوت، هنگام فوت، محل دفن:
پیشکسوت موسیقی فولکلوریک ایران پس از دو ماه بستری بودن در بیمارستان جم تهران، و نیم قرن خاموشی در عرصه موسیقی رسمی ایران روز ۲۲ بهمن ۸۶ به دلیل عوارض ناشی از کهولت سن و عفونت ریه در آستانه ی ۹۰ سالگی درگذشت و در گورستان بی بی حوریه در غازیان بندر انزلی به خاک سپرده شد. هر ساله در سالگرد وفات وی اهالی هنر، دوستان و آشنایان وی یاد او را در زادگاهش بندر انزلی برسر مزارش زنده نگاه میدارند.
نقل قول و خاطرات:
پروفسور احمد نوریزاد:
شخصیت قرمزی داشت عاشورپور. همیشه زیر ضربدر بود! ممنوع بود. آن قدر که همه، ترانههایش را خواندند جز خودش.
شمش لنگرودی :
“ارزش کارهای عاشورپور در این است که موسیقی رسمی ایران به گواه تاریخ و و گذشته ی ما موسیقی اندوه باری است. در مقابل این موسیقی اندوه بار موسیقی های شادمانه ای اجرا شد که متاسفانه از سوی موسیقی سنتی- با همان خصوصیت اندوه بارش- مبتذل شناخته و رد می شد. موسیقی عاشورپور اما تلفیقی از هر دوی این جریانات بود. به عقیده من طرفداران موسیقی سنتی در ایران نمی توانند به این دلیل موسیقی او را رد کنند. وی به جریانات موسیقی سنتی، غربی و گیلکی آشنایی لازم و کافی داشت.”
حافظ موسوی:
“اولین دریغ و تاسف من این است که که متاسفانه نسل جوان ما عاشورپور را نمی شناختند. این عدم شناخت تا جایی است که حتا برخی از کسانی که در عرصه موسیقی کار می کنند یا به این هنر علاقه دارند چیزی درباره او نمی دانند. به این دلیل تاسف برانگیز که به مدت نیم قرن هیچ تصویر و صدایی از ایشان در رسانه های ایران پخش نشد. با این وجود و علیرغم این همه سانسور موسیقی او تا حدی توانسته بود جای خودش را در میان مردم باز کند و جزو خاطرات ماندگار موسیقی در گیلان باشد.”
ترانه ای از استاد:
خروسخوان بو من و اون مست ومستانه
دور از چومان یگانه و بیگانه
تا کوه دامن بوشوییم شانه به شانه
زیر داران سیز یه سر
چشمه یه ور، خوش بی نیشتیم، رو به خاور
دیم بر دیم بیم بیدییم آسمانا
سورخا بوسته ول بیگیفته
های بزه یار : آتش ! آتش !
مه داره با ول کشاکش، آسمان آتش به جانه
اون مگر از عاشیقانه، نازنینا بوگفتم
اون می اومیده سویه، آینه دار تی رویه.
”آفتاب خیرازنه”
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.