امروز : چهارشنبه, ۱۵ تیر , ۱۴۰۱ - 7 ذو الحجة 1443
به «زبان» رحم کنید!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آرت گیل :
غلامحسین سالمی با بیان اینکه باید به زبان رحم کرد، میگوید: ما مسائل زبان را رعایت نمیکنیم و زبان میشود بازیچه. رعایت کردن اینها همت میخواهد و باید دلمان بسوزد.
این مترجم و ویراستار درباره وضعیت درستنویسی گفت: در این مورد اگر حرف بزنیم کسی توجه نمیکند و اگر حرف نزنیم به فردوسی، سعدی و رودکی مدیونیم. من بارها حرف زدهام؛ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. به نظر من همه داریم بد مینویسیم. نه تنها بد مینویسیم بلکه غلط مینویسیم.
او در ادامه اظهار کرد: برای مثال یکی از معضلاتی که درگیرش هستیم قضیه «را» است. دقیقا نمیدانیم مفعول بیواسطه را کجا بنویسیم. در کتابها غلط مینویسند، مطبوعات جایش را در جمله اشتباه میگذارند. من بارها به روزنامهها زنگ زدهام و گفتهام به زبان رحم کنید، بدجوری غلط مینویسید.
او درباره اشتباههای رایج در زبان افزود: واژههایی مانند «گزارشات»، «پیشنهادات»، «گاها»، «ناچارا» و «در رابطه با» (که تازه در زبان رایج شده) دیگر دردناک هستند. یا مثلا «لحاظ کردن» و «ورود کردن»؛ در حالیکه به جای «لحاظ کردن» میتوانیم بگوییم «اعمال میکنیم، در نظر میگیریم، انجام میدهیم» یا به جای «ورود میکنیم به فلان قضیه» میتوانیم بگوییم «در باره این قضیه صحبت میکنیم». ما خودباخته شدهایم و هیچجا درست نمینویسیم.
سالمی متذکر شد: حتی چاپخانههایی که پارچههای عزاداری را با شعرهای عاشورایی تدارک میبینند، مثلا در شعر محتشم کاشانی؛ باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بی نفخ صور خاسته تا عرش عظیم است، «خاسته» را به صورت «خواسته» مینویسند و فکر میکنند درست است در حالی که «خواسته» به معنای تمایل داشتن است. این پارچهها حتی در سردر فرهنگستان زبان و ادب فارسی با همین شکل نصب شده بود که طی دیداری اتفاقی که در مراسم ختم رضا سیدحسینی با رئیس فرهنگستان حداد عادل داشتم گفتم همچین چیزی در سردر فرهنگستان بوده است. ما باید چه کار کنیم زمانی که خود فرهنگستان به این مسئله توجه ندارد.
او با بیان اینکه مسئولیت تلویزیون بسیار سنگین است ادامه داد: گوینده تلویزیون شعر را غلط میخواند؛ مثلا شعر حافظ را. زنگ زدم و گفتم بدن حافظ در گور میلرزد. هنوز در تلویزیون از «گزارشات»، «ورود میکنیم»، «لحاظ میکنیم»، «میباشد»، «میگردد» و «مینماید» استفاده میشود. جالب است هنوز خیلیها نمیدانند که «مینماید» یعنی نشان میدهد و واژه نمایش از آن آمده است.
این مترجم و ویراستار با بیان این که ما هنوز ما در فارسینویسی مشکل داریم به نمونههایی از این اشتباهها اشاره کرد: میگوییم «پیشنهادات» در حالی که پیشنهاد «پ» دارد و واژه فارسی است. نمیتوانیم آن را با «ات» عربی جمع ببندیم و حتما باید با «ها» که نشانه جمع فارسی است جمع ببندیم. واژه فارسی تنوین نمیگیرد و نمیتوانیم بنویسیم «ناچارا»؛ باید بنویسیم «به ناچار» و «از سر ناچاری». نمیتوانیم بگوییم «گاها»، «گ» شناسنامه این واژه است و نشان میدهد فارسی است؛ باید بگوییم گاهگاهی، گهگاه، هر از گاهی. به چه اجازه بالای مغاز نوشتافزارفروشی مینویسید لوازمالتحریر؟ بنویسید نوشتافزار .
او ادامه داد :من خوشحالام حداقل چند سال است که تشخیص دادهاند آقایان میروند پیرایشگاه و خانمها آرایشگاه. خیلی از سلمانیهای مردانه نوشتهاند پیرایشگاه. خیلیها فرق «صندل» با« سندل» را نمیدانند، سندلی که به جای دمپایی میپوشیم با «سین» است نه «صاد». نمیدانند «کاندید» یعنی ابله و کسی که نامزد میشود، «کاندیدا» است. یا مثلا میگویند مرد برای خود و همراهش یک واگن اختصاصی گرفت. هر واگن چندین کوپه دارد. این کوپه است؛ واگن نیست.
سالمی با بیان اینکه تعدادی از ناشران کتابها را قبل از انتشار به دست ویراستار میدهند، اظهار کرد: فکر میکنم از انتشارات گالیمار در فرانسه، در اروپا انتشارات بزرگتری نداریم. این انتشارات برای تمام بخشها ویراستار مخصوص دارد و کتابها قبل از چاپ توسط آنها بررسی میشوند. مثلا اگر منِ مردم عادی کتابی مینویسم و میبرم به گالیمار میدهم آنها کتاب را به دست ویراستار میدهند تا بخواند و ببیند میتوان متاب را کتاب کرد، و اگر بتوان، آنوقت کتاب این فرد را چاپ میکنند و روی جلد آن نام ویراستار را مینویسند و مردم به اعتبار نام ویراستار کتاب را میخرند. الان تعدادی از ناشران ایرانی این کار را میکنند و کتاب را به ویراستار میسپارند و کار ویراستاری میشود.
او در ادامه تأکید کرد: این غلطنویسیها دردناک است. چرا باید اینطور باشد؟ برای چه ما اینقدر بیحوصله شدهایم؟ تا کسی کتابی به ناشر میدهد زیر چاپ میرود در حالیکه در آن غلطهای دیوانهکننده وجود دارد. کسی که باید پاسدار این موضوع باشد، نیست. ما مدیون فردوسی، سعدی و رودکی هستیم. ما مدیونایم و نمیدانم چرا رعایت نمیکنیم؟
این مترجم با بیان اینکه رعایت نکردن درستنویسی بسیار آسیبزاست اظهار کرد من : به بسیاری از دوستان ناشر پیشنهاد کردم کتابهایی را که ۴۵-۵۰۰ سال پیش ترجمه شده با ویراستاری جدید، یا ترجمه و مقابله با متن اصلی دوباره منتشر کنند که به زبان روز نزدیک شود. کتابهای فرهنگ مانند لاروس، امریکانا و بریتانیکا هر چند سال یک بار یک کتاب جدید منتشر میکنند یا واژهها را اضافه میکنند. ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم.
او با بیان اینکه فرهنگستان زبان و ادب فارسی برخی واژهها را خوب میسازد به تعدادی از آنها اشاره کرد: رزمایش به جای مانور، بالگرد به جای هلیکوپتر، ترابری به جای حمل و نقل و… . این واژهها را میشود به صورت کتابچه هر چند سال یک بار چاپ کرد و در اختیار مردم گذاشت.
سالمی با بیان این که به جای برخی از واژههای عربی و حتی فارسی میشود واژههای دیگری را به کار برد به تعدادی از آنها اشاره کرد:
به جای آسانسور فرهنگستان «بالابر» را پیشنهاد داده بود که به نظر من «آسانبر» بهتر است/ آخرت را بگویم رستاخیز/ به جای اخرالامر بگوییم سرانجام / به جای آنوقت بنویسم آنگاه/ به جای اتباع بنویسیم شهروندان/ به جای اتفاق افتاد بگوییم رخ داد/ به جای اتفاقات بگوییم رویدادها/ به جای ابتداییترین بگوییم سادهترین/ به جای اخاذی بگوییم زورگیری/ به جای احدی حق ندارد این کار را بکند بگوییم هیچکس…/ به غلط همواره داریم با «ین» جمع میبندیم و مهندسان را میگوییم مهندسین، معلمان را میگوییم معلمین/ به جای استراق سمع از شنود استفاده کنیم/ به جای اسراف بگوییم زیادهروی/ به جای انتخاب، گزیدن را استفاده کنیم/ به جای انعکاس بگوییم بازتاب/ به جای انعطاف بگوییم نرمش/ به جای بالاجبار بگوییم ناچار/ به جای بالاخص بگوییم بویژه/ به جای بالعکس بگوییم وارون/ به جای بالکن بگوییم ایوان/ به جای بدون فوت وقت میتوان گفت بیدرنگ/ به جای بدعت بگوییم نوآوری / یه جای بصیرت بگوییم بینش/ به جای بیاصل و نسب بگوییم بیریشه/ به جای بیخبر بگوییم ناآگاه/ به جای پستچی بگوییم نامهرسان/ به جای پاساژ بگوییم تیمچه/ به جای پرتعداد بگوییم پرشمار/ به جای تجزیه و تحلیل بگوییم موشکافی/ به جای تجربه کردن بگوییم آزمودن/ به جای تبادل نظر بگوییم گفتوگو/ به جای تخیل بگوییم پنداشت یا پندار/ به جای تظاهر بگوییم خودنمایی کردن/ به جای رسوب بگوییم تهنشست/ یه جای رشد کردن بگوییم بالیدن/ یه جای زوال بگوییم فروپاشی/ به جای زلزله بگوییم زمینلرزه/ به جای سایرین بگوییم دیگران / به جای سابق بگوییم پیشین/ به جای طرفین بگوییم هر دو سو/ به جای طریق بگوییم شیوه/ به جای زرگری یا طلاسازی بگوییم گوهرگری/ به جای فعلا بگوییم هماینک/ به جای فقط بگوییم تنها/ به جای فلذا بگوییم بنابراین، پس، از این روی/ به جای فلش بگوییم پیکانه/ به جای فیالفور بگوییم در دم/ به جای موسسه بگوییم نهاد یا بنیاد و سازمان/ به جای مینیاتوریست بگوییم ریزنگارنده/ به جای مهیا بگوییم آماده/ به جای نسبتا بگوییم کمابیش یا اندازهای/ به جای هود بگوییم هواکش/ به جای هیچوقت بگوییم هیچگاه/ به جای به هیچوجه بگوییم هیچگونه /به جای هموطن بگوییم هممهین/ به جای همفکران بگوییم هماندیشان/ به جای همانطور بگوییم همانگونه / به جای هال بگوییم سرسرا.
به نقل از ایسنا.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.